کادوهای عزیزجون و فرشته مهربون و آقاجون
فرشته مهربون برای معین یه بازی خیلی قشنگ آورده بود و وقتی از سرکار اومدم معین با خوشحالی گفت : مامان , ببین فرشته مهربون چه جایزه خوبی برام آورده و حسابی خوشحال بود , دیگه چشمتون بد نبینه شاید روزی ده بار مجبور بودیم باهش بازی می کردیم آخه همش می گفت مامان بیا بازی , بعضی اوقات هم که من میگفتم کار دارم , خودش واسه خودش بازی می کرد و دیگه می تونه تمام حرکت هارو بره و اعداد روی کارت رو بخوونه اینم عکس معین بعداز برنده شدن عزیز با دایی حسین برای معین چند تا لباس و چند تا دفتر و یک خمیر بازی فرستاده بود ولی من وقت نمی کردم تا برم از دایی حسین بگیرم تا اینکه معین ماجرا رو فهمید و از روز پنجشنبه گیر داد که بریم خمیر...